vasael.ir

کد خبر: ۱۲۱۴۷
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۵ - 17 November 2018
درس خارج استاد رضائیان|جلسه 24

فقه سیاسی|با اقتضای انشاء نمی توان اقتضای ذاتی حکم و خصوصیات ذاتی حکم را فهمید.

وسائل ـ مرتبه اقتضای ذاتی حکم گاها با دلیل عقلی فهم می شود و مرتبه انشاء حکم رتبه موخر از اقتضای ذاتی حکم است از این رو با اقتضای انشاء نمی توان اقتضای ذاتی حکم و خصوصیات ذاتی حکم را فهمید. لذا همه چیز از خطاب فهمیده نمی شود.

به گزارش خبرگزاری وسائل درس خارج استاد رضائیان در تاریخ 26 آذر برگزار شد، آیا شمول حکم به جاهل هم می رسد یا نمی رسد در این جا نظریات مختلفی با دلائل متفاوتی وجود دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه جلسه

آیا اشتراک در مرتبه اقتضای حکم است و بعد در مرتبه جاعل حکم و بعد مرتبه وصول حکم و بعد مرتبه عمل و آثار آن؟

در اقتضای حکم، اقتضای حکم وابسته به روابط هستی شناختی است که بین پدیده و اثرات آن و رفتار مکلفین وجود دارد این رابطه واقعی هستی شناسانه برقرار است.

اما در مرتبه جعل که چند مرتبه داشت جاعل رابطه بین شراب خوردن و آثار آن را لحاظ می کند و این به اعتبار حاکمیت جاعل است و رتبه و مرحله سوم مرحله ابراز او و مقام انشاء است.

در این مرحله هم دیدیم که در مرتبه اول رابطه فقط احراز است و احراز در آن چیزی نیست تلازمی که جاهل در ذهن خود از رابطه پدیده ها در نظر می گیرد فرض کنید که بین این شی و این انسان یک نسبتی برقرار می کند و نسبت سنجی می کند.

وقتی فرد در جهل خود مقصر نیست و کوتاهی نکرده است در این صورت شارع مقدس اثر را از جانب تکلیف او بر می دارد مثلا عقاب اخروی ندارد پس دوباره جاهل و عالم در اصل احکام یکسانند اما در اثر حکم متفاوتند جاهل با شرایط خاص خود نسبت به او اثر حکم برداشته می شود و اگر اشتراک نباشد بر داشتن اثر که همان رفع عن امتی باشد معنا ندارد. 

برخی گفته اند که نمی شود این احکام مختص به عالم است و متوسل به اشکال دور شده اند و گفته اند که اگر حکم بخواهد مختص به عالم باشد عالم خودش قبل از حکم است یا بعد از حکم.

یک وقت من جعل و انشاء می کنم و در مقام انشاء من علم و جهل را هم لحاظ می کنم، مولا لحاظ می کند که این حکم شمولش فقط برای عالم به حکم است این را مولا از چه جهت لحاظ می کند؟

موضوع جعل علم به حکم است و تا موضوع بار نشود محمول و حکم هم نمی آید پس ما ثبوت را به معنای اینکه جعل محقق نمی شود در نظر می گیریم و این دور می شود در نظر می گیریم اما حقیقت این است که ما می گوییم جعل از حیث شمولش جاهل به حکم را در بر نمی گیرد پس اینجا ثبوت حکم یعنی شمول حکم، یا فعلیت حکم، یعنی حکم جعل شده است و در مورد کسی که عالم است به فعلیت می رسد.

اصل بحث:

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا برحمتک یا ارحم الراحمین، سلامتی و تعجیل درظهور امام زمان علیه السلام و شادی روح نبی مکرم اسلام (ص) و امیر المومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و فاطمه معصومه (س) و امام و شهدا، سه تا صلوات عنایت بفرمایید: اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.

امیر المومنین علی (ع) فرموده اند: افضل الحکمة معرفة الانسان نفسه و وقوفه عند قَدره، به تعبیری می توان گفت وقفه عند قدره یعنی پا را به اندازه خودش دراز می کند، من عرف نفسه فقد عرف ربه این غایت شناخت خود است نهایت و منتهای شناخت خود شناخت رب است و علت غایی، شناخت رب است چون انسان حب کمال دارد نهایت بهترین ها را برای خود می خواهد انتهای همه خوبی ها شناخت خداوند است.

اضطراب ما از ندانستن است اینکه نمی دانیم به کجا داریم می رویم بالاترین کمال و کمال مطلق خداوند است که باید در پی او بگردیم.

شهید مطهری (ره) بیانی دارند که فطرت خدا جوی انسان دنبال خیر بی نهایت و به دنبال خداوند است و این خیر بی نهایت تنها با شناخت خداوند حاصل می شود.

نثارروح امیر المومنین صلواتی عنایت بفرمایید.

 

یادآوری مباحث جلسه قبل

بحث ما در اشتراک احکام بین عالم و جاهل بود و شقوقی که از آن ذکر کردیم این شقوق از این مقدمات شروع شد که ما باید تحلیل کنیم سوال اشتراک عالم و جاهل کجاست؟

آیا اشتراک در مرتبه اقتضای حکم است و بعد در مرتبه جاعل حکم و بعد مرتبه وصول حکم و بعد مرتبه عمل و آثار آن؟

 در اقتضای حکم، اقتضای حکم وابسته به روابط هستی شناختی است که بین پدیده و اثرات آن و رفتار مکلفین وجود دارد این رابطه واقعی هستی شناسانه برقرار است.

اما در مرتبه جعل که چند مرتبه داشت جاعل رابطه بین شراب خوردن و آثار آن را لحاظ می کند و این به اعتبار حاکمیت جاعل است و رتبه و مرحله سوم مرحله ابراز او و مقام انشاء است.

در این مرحله هم دیدیم که در مرتبه اول رابطه فقط احراز است و احراز در آن چیزی نیست تلازمی که جاهل در ذهن خود از رابطه پدیده ها در نظر می گیرد فرض کنید که بین این شی و این انسان یک نسبتی برقرار می کند و نسبت سنجی می کند.

در مرحله جعل، جعل ارتباط می کند ممکن است او برای این رابطه و اثر یک جهت دیگری هم فرض کند به نام مصلحت یا تسهیل بر عباد، که باعث می شود جعل را انجام ندهد یعنی به عبارت دیگر جاعل رابطه و اثر را اعتبار نکند و لذا جعل حکمی هم صورت نگیرد.

اشکال:

ممکن است کسی اشکال کند که این جعل هم به رابطه بر می گردد جعل می کند و ابراز و انشاء نمی کند بالاخره در این مرحله است که این اشتراک تصویر دارد به یک معنا.

مرتبه بعد مرتبه انشاء است که منوط بر جعل است هر آن چه که جعل شده است انشاء می شود و این دو مقام می تواند مشترک و یگانه باشد.

مرتبه بعد مرتبه وصول است که اشاره شد در این مرحله وصول شارع مقدس بنایش بر ارسال رسل در همه امتها بوده است منتهی به صورت مقتضی، هم وصول به آنها بشود و هم خود آنها طالب باشند.

اگر واصل نمی شد مواخذه معنا نداشت. در این مرحله منوط به فعل مکلف است فعل مکلف در این راستا دارای آثاری است و این آثاری که بر فعل او مترتب است در فرض علم و  جهل یکسان است.

نکته ای که در اینجا قابل اشاره است این است وقتی فرد در جهل خود مقصر نیست و کوتاهی نکرده است در این صورت شارع مقدس اثر را از جانب تکلیف او بر می دارد مثلا عقاب اخروی ندارد پس دوباره جاهل و عالم در اصل احکام یکسانند اما در اثر حکم متفاوتند جاهل با شرایط خاص خود نسبت به او اثر حکم برداشته می شود و اگر اشتراک نباشد بر داشتن اثر که همان رفع عن امتی باشد معنا ندارد.  

 

اشکال دیگر

برخی گفته اند که نمی شود این احکام مختص به عالم است و متوسل به اشکال دور شده اند و گفته اند که اگر حکم بخواهد مختص به عالم باشد عالم خودش قبل از حکم است یا بعد از حکم، شما دارید می گویید ثبوت حکم متوقف بر علم به حکم است در حالی که علم به حکم موخر است اینجا دور پیش می آید.

توضیح:

ثبوت مقدم منوط بر علم بعدی است این آقایی که می خواهد عالم باشد زمانی می تواند عالم باشد که حکم قبلا بوده باشد یک ثبوت حکم داریم یک علم به حکم و علم به حکم بر می گردد به ثبوت حکم. اینجا دو مرتبه را با هم پیوند می دهد.

 

عبارت دیگر از اشکال:

مستدل معتقد است که بین مقام جعل و مقام وصول تنافی است اگر احکام مختص عالم باشد یعنی مرتبه جعل متوقف بر مرتبه وصول می باشد و مرتبه وصول متوقف بر مرتبه جعل می باشد.

اشکال این دور کجاست؟

به ظاهر که درست است آیا واقع جعل حکم اینگونه است؟

خصوصیت مقام جعل حکم چیست؟ بحث اشتراک و اختصاص کجا معلوم می شود؟

یک وقت من جعل و انشاء می کنم و در مقام انشاء من علم و جهل را هم لحاظ می کنم، مولا لحاظ می کند که این حکم شمولش فقط برای عالم به حکم است این را مولا از چه جهت لحاظ می کند؟

این که عالم  یا جاهل را شامل بشود اقتضای حکم است یعنی او دارد لحاظ می کند و می گوید این حکم را برای عالم به حکم قرار داده ام کما این که خیلی از احکام مختص به گروه خاصی است این شمول است نه جعل.

جعل از حیث شمول برای عالم به حکم جعل شده است که شامل افراد خاصی می شود این دور را باطل می کند.

به عبارت دیگر موضوع جعل علم به حکم است و تا موضوع بار نشود محمول و حکم هم نمی آید پس ما ثبوت را به معنای اینکه جعل محقق نمی شود در نظر می گیریم و این دور می شود در نظر می گیریم اما حقیقت این است که ما می گوییم جعل از حیث شمولش جاهل به حکم را در بر نمی گیرد پس اینجا ثبوت حکم یعنی شمول حکم، یا فعلیت حکم، یعنی حکم جعل شده است و در مورد کسی که عالم است به فعلیت می رسد.

دلیل کسانی که می گویند شمول حکم شامل جاهل هم می شود:

  برخی به روایات تمسک کرده اند روایاتی که مشهور است روز قیامت از بنده سوال می شود چرا عمل نکردی بنده می گوید نمی دانستم یعد مواخذه می شود که چرا نرفتی یاد بگیری؟

و این یعنی اینکه حکم برای جاهل هم برقرار است.

دلیل برخی دیگر بر تعمیم حکم بر عالم و جاهل:

برخی هم از نفس ادله وجوب نماز و روزه برای تعمیم استفاده کرده اند گفته اند وجوب نماز و روزه مطلق است یعنی شامل عالم و جاهل هر دو می شود.

جواب دلیل:

این روایات ناظر به آن چیزی است که بین وصول و فعل واسطه می شود وصول توسط پیامبر(ص) و اهل بیت حاصل شده است می گویند خودت چکار کردی؟

آیا رفتی یاد بگیری؟ این نوع جهل از کدام نوع جهل است؟ جهلی بوده است که شخص تفریط و کوتاهی کرده است این استدلال دارد مرتبه وصول را می بیند.

اگر ما باشیم و این روایت شریف می گوییم این اخص از مدعاست:

ادعا: حکم برای عالم و جاهل هر دو است.

روایت: روایت ناظر بر یک نوع جهل است اگر روایت مطلق جعل را می گفت درست بود اما روایت در مورد جاهلی است که کوتاهی و تفریط کرده است.

اما در مورد روایات دیگر که ما بیایم از اطلاق استفاده کنیم چون روایات مطلقند عالم و جاهل هر دو را شامل می شود.

سوال:  این روایات ناظر به کدام رتبه است؟

مربوط به انشاء و بیان است ما می گوییم مرتبه انشاء متوقف بر عالم جعل است در حالی که بحث ما در مورد اشتراک عالم وجاهل نسبت به عالم جعل است ممکن است آنجا این لحاظ صورت گرفته باشد و بحث اشتراک عالم و جاهل مقدم بر اطلاق و تقیید باشد ما باید اول اقتضای جعل را بدانیم بعد با او دلالت را بسنجیم این از بحث های پیش فرض اطلاق گیری است.

درست است که ما عالم جعل را از دلیل می فهمیم اما یک سری پیش فرض هایی در این جعل وجود دارد که با اطلاق و تقیید ثابت نمی شود آن پش فرض ها مثل اینکه ید الله فوق ایدیهم می باشد.

اول شناسایی اقتضای ذاتی حکم:

چرا نمی گوییم اینجا یدالله انواع ید را شامل می شود چون دلیل پیشینی داریم ما قبل از جعل یک مرتبه داریم که اقتضای ذاتی حکم است ما اول باید اقتضای ذاتی حکم را بشناسیم.

مرتبه اقتضای ذاتی حکم گاها با دلیل عقلی فهم می شود و مرتبه انشاء حکم رتبه موخر از اقتضای ذاتی حکم است از این رو با اقتضای انشاء نمی توان اقتضای ذاتی حکم و خصوصیات ذاتی حکم را فهمید. لذا همه چیز از خطاب فهمیده نمی شود.  

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منا سلام الله ابدا ما بقینا و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین  و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.       

    

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹